گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:گر پرده ز خورشید جمال تو برافتد گل جامه قبا کرده ز پرده به در افتد

❈۱❈
گر پرده ز خورشید جمال تو برافتد گل جامه قبا کرده ز پرده به در افتد
چون چشم چمن چهرهٔ گلرنگ تو بیند خون از دهن غنچه ز تشویر برافتد
❈۲❈
بشکافت تنم غمزهٔ تو گرچه چو مویی است یک تیر ندیدم که چنین کارگر افتد
گر بر جگرم آب نمانده است عجب نیست کاتش ز رخت هر نفس اندر جگر افتد
❈۳❈
گر چه دل من مرغ بلند است چو سیمرغ لیکن چو دمت خورد به دام تو درافتد
گر گلشکری این دل بیمار کند راست آتش ز لب و روی تو در گلشکر افتد
❈۴❈
بر چشم و لبم زآتش عشق تو بترسم کین آتش از آن است که در خشک و تر افتد
من خاک توام پا نهم بر سر افلاک چون باد، گرت بر من خاکی گذر افتد
❈۵❈
بی یاد تو عطار اگر جان به لب آرد جانش همه خون گردد و دل در خطر افتد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۶۲

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

میثم آیتی
2013-05-15T23:42:30
وزن مصرع اول بیت هشتم یک سیلاب کم دارد و باید به شکل زیر اصلاح شود:نهم --> بنهممن خاک توام پا بنهم بر سر افلاکچون باد، گرت بر من خاکی گذر افتد
سید محسن
2020-10-13T01:49:57
درود بر مشتاقان--منهم پیشنهاد می کنممن خاک توام---پای---نهم بر سر افلاکتا چه مقبول افتد