عطار:در زیر بار عشقت هر توسنی چه سنجد با داو ششدر تو هر کم زنی چه سنجد
❈۱❈
در زیر بار عشقت هر توسنی چه سنجد
با داو ششدر تو هر کم زنی چه سنجد
چون پنجههای شیران عشق تو خرد بشکست
در پیش زور عشقت تر دامنی چه سنجد
❈۲❈
جایی که کوهها را یک ذره وزن نبود
هیهات میندانم تا ارزنی چه سنجد
جایی که صد هزاران سلطان به سر درآیند
اندر چنان مقامی چوبکزنی چه سنجد
❈۳❈
جانهای پاکبازان خون شد درین بیابان
یک مشت ارزن آخر در خرمنی چه سنجد
چون پردلان عالم پیشت سپر فکندند
با زخم ناوک تو هر جوشنی چه سنجد
❈۴❈
جان و دلم ز عشقت مستغرقند دایم
در عشق چون تو شاهی جان و تنی چه سنجد
چون ساکنان گلشن در پایت اوفتادند
عطار سر نهاده در گلخنی چه سنجد
کامنت ها