گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:دلی کز عشق او دیوانه گردد وجودش با عدم همخانه گردد

❈۱❈
دلی کز عشق او دیوانه گردد وجودش با عدم همخانه گردد
رخش شمع است و عقل ار عقل دارد ز عشق شمع او دیوانه گردد
❈۲❈
کسی باید که از آتش نترسد به گرد شمع چون پروانه گردد
به شکر آنکه زان آتش بسوزد همه در عالم شکرانه گردد
❈۳❈
کسی کو بر وجود خویش لرزد همان بهتر که در کاشانه گردد
اگر بر جان خود لرزد پیاده به فرزینی کجا فرزانه گردد
❈۴❈
بخیلی کو به یک جو زر بمیرد چرا گرد مقامرخانه گردد
چو ماهی آشنا جوید درین بحر بکل از خاکیان بیگانه گردد
❈۵❈
چو در دریا فتاد آن خشک نانه مکن تعجیل تا ترنانه گردد
اگر تو دم زنی از سر این بحر دل خونابه را پیمانه گردد
❈۶❈
بسی افسون کند غواص دریا که در دم داشتن مردانه گردد
اگر در قعر دریا دم برآرد همه افسون او افسانه گردد
❈۷❈
درین دریا دل پر درد عطار ندانم مرد گردد یا نگردد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۴

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

دل
2019-04-18T06:15:25
بسی افسون کند غواص دریاکه در دم داشتن مردانه گردداگر در قعر دریا دم برآردهمه افسون او افسانه گردد-کمتر دم برآریم