گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:اگر دردت دوای جان نگردد غم دشوار تو آسان نگردد

❈۱❈
اگر دردت دوای جان نگردد غم دشوار تو آسان نگردد
که دردم را تواند ساخت درمان اگر هم درد تو درمان نگردد
❈۲❈
دمی درمان یک دردم نسازی که بر من درد صد چندان نگردد
که یابد از سر زلف تو مویی که دایم بی سر و سامان نگردد
❈۳❈
که یابد از سر کوی تو گردی که همچون چرخ سرگردان نگردد
که یابد از می عشق تو بویی که جانش مست جاویدان نگردد
❈۴❈
ندانم تا چه خورشیدی است عشقت که جز در آسمان جان نگردد
دلا هرگز بقای کل نیابی که تا جان فانی جانان نگردد
❈۵❈
یقین می‌دان که جان در پیش جانان نیابد قرب تا قربان نگردد
اگر قربان نگردد نیست ممکن که بر تو عمر تو تاوان نگردد
❈۶❈
چو خفاشی بمیری چشم بسته اگر خورشید تو رخشان نگردد
اگر آدم کفی گل بود گو باش به گل خورشید تو پنهان نگردد
❈۷❈
در آن خورشید حیران گشت عطار چنان جایی کسی حیران نگردد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۵

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها