گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:خطش مشک از زنخدان می برآرد مرا از دل نه از جان می برآرد

❈۱❈
خطش مشک از زنخدان می برآرد مرا از دل نه از جان می برآرد
خطش خوانا از آن آمد که بی کلک مداد از لعل خندان می برآرد
❈۲❈
مداد آنجا که باشد لوح سیمینش ز نقره خط چون جان می برآرد
کدامین خط خطا رفت آنچه گفتم مگر خار از گلستان می برآرد
❈۳❈
چنین جایی چه خای خار باشد که از گل برگ ریحان می برآرد
چه می‌گویم که ریحان خادم اوست که سنبل از نمکدان می برآرد
❈۴❈
چه جای سنبل تاریک روی است که سبزه زاب حیوان می برآرد
ز سبزه هیچ شیرینی نیاید نبات از شکرستان می برآرد
❈۵❈
نبات آنجا چه وزن آرد ولیکن زمرد را ز مرجان می برآرد
چه سنجد در چنین موقع زمرد که مشک از ماه تابان می برآرد
❈۶❈
که داند تا به سرسبزی خط او چه شیرینی ز دیوان می برآرد
به یک دم کافر زلفش به مویی دمار از صد مسلمان می برآرد
❈۷❈
ز سنگ خاره خون، یعنی که یاقوت به زخم تیر مژگان می برآرد
میان شهر می‌گردد چو خورشید خروش از چرخ گردان می برآرد
❈۸❈
دلم از عشق رویش زیر بر او نفس دزدیده پنهان می برآرد
چو می‌ترسد ز چشم بد نفس را نهان از خویشتن زان می برآرد
❈۹❈
فرید از دست او صد قصه هر روز به پیش چشم سلطان می برآرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-09-21T22:12:14
چنین جائی چه.....جای....خار باشد---درست است