گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:زین درد کسی خبر ندارد کین درد کسی دگر ندارد

❈۱❈
زین درد کسی خبر ندارد کین درد کسی دگر ندارد
تا در سفر اوفکند دردم می‌سوزم و کس خبر ندارد
❈۲❈
کور است کسی که ذره‌ای را بیند که هزار در ندارد
چه جای هزار و صد هزار است یک ذره چو پا و سر ندارد
❈۳❈
چندان که شوی به ذره‌ای در مندیش که ره دگر ندارد
چون نامتناهی است ذره خواجه سر این سفر ندارد
❈۴❈
آن کس گوید که ذره‌خرد است کو دیدهٔ دیده‌ور ندارد
چون دیده پدید گشت خورشید از ذره بزرگتر ندارد
❈۵❈
از یک اصل است جمله پیدا اما دل تو نظر ندارد
در ذره تو اصل بین که ذره از ذره شدن خبر ندارد
❈۶❈
اصل است که فرع می‌نماید زان اصل کسی گذر ندارد
عطار اگر زبون فرغ است جان چشم زاصل بر ندارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۷

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

دل
2019-04-18T06:37:29
بیت آخر با توجه به معنی شعر «فرع» درست‌تر به نظر میاد، «فرغ» احتمالا اشتباهه.