گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:دلی کز عشق جانان جان ندارد توان گفتن که او ایمان ندارد

❈۱❈
دلی کز عشق جانان جان ندارد توان گفتن که او ایمان ندارد
درین میدان که یارد گشت یکدم که کس مردی یک جولان ندارد
❈۲❈
شگرفی باید از گنج دو عالم که جان یک لحظه بی‌جانان ندارد
به آسانی منه در کوی او پای که رهرو راه را آسان ندارد
❈۳❈
چه عشق است این که خود نقصان نگیرد چه درد است این که خود درمان ندارد
دلم در درد عشق او چنان است که دل بی درد عشقش جان ندارد
❈۴❈
مرو در راه او گر ناتوانی که دور است این ره و پایان ندارد
اگر قوت نداری دور ازین راه که کوی عاشقان پیشان ندارد
❈۵❈
برو عطار دم درکش که جانان همه عمرت چنین حیران ندارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها