گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:عشق تو به سینه تاختن برد وآرام و قرار من ز من برد

❈۱❈
عشق تو به سینه تاختن برد وآرام و قرار من ز من برد
تن چند زنم که چشم مستت جانی که نداشتم ز تن برد
❈۲❈
صد گونه قرار از دل من زلفت به طلسم پرشکن برد
عشق تو نمود دستبردی مردی و زنی ز مرد و زن برد
❈۳❈
با چشم تو عقل خویشتن را بی خویشتنی ز خویشتن برد
عیسی لب روح‌بخش تو دید در حال خرش شد و رسن برد
❈۴❈
خضر آب حیات کی توانست بی‌یاد لب تو در دهن برد
جمشید کجا جهان‌نمایی بی عکس رخت به جام ظن برد
❈۵❈
سیمرغ ز بیم دام زلفت بگریخت و به قاف تاختن برد
گفتند بتان که چهرهٔ ما قدر گل و رونق سمن برد
❈۶❈
درتافت ستارهٔ رخ تو وآب همه از چه ذقن برد
عطار چو شرح آن ذقن داد گوی از همه کس بدین سخن برد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۲

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2018-08-15T12:48:49
عیسی لب روح‌بخش تو دید....