گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:عزم خرابات بی‌قنا نتوان کرد دست به یک درد بی صفا نتوان کرد

❈۱❈
عزم خرابات بی‌قنا نتوان کرد دست به یک درد بی صفا نتوان کرد
چون نه وجود است نه عدم به خرابات لاجرم این یک از آن جدا نتوان کرد
❈۲❈
شاه مباش و گدا مباش که آنجا هیچ نشان شه و گدا نتوان کرد
گم شدن و بیخودی است راه خرابات توشهٔ این راه جز فنا نتوان کرد
❈۳❈
هر که ز خود محو گشت در بن این دیر وعدهٔ اثبات او وفا نتوان کرد
سایه که در قرص آفتاب فرو شد تا به ابد چارهٔ بقا نتوان کرد
❈۴❈
لا شو اگر عزم می‌کنی تو به بالا زانکه چنین عزم جز به لا نتوان کرد
گر قدری عمر بی‌حضور کنی فوت تا به ابد آن قدر قضا نتوان کرد
❈۵❈
خود قدری نیست این قدر که جهان است ترک جهانی به یک خطا نتوان کرد
گر ز خرابات درد قسم تو آید تا ابد الابدش دوا نتوان کرد
❈۶❈
چون به خرابات حاجت تو حضور است حاجت تو بی میی روا نتوان کرد
یار عزیز است خاصه یار خرابات در حق یاری چنین ریا نتوان کرد
❈۷❈
هم نفسی دردکش اگر به کف آری دامن او یک نفس رها نتوان کرد
تا که نگردد فرید درد کش دیر قصه دردی کشان ادا نتوان کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-11-08T17:44:32
عزم خرابات بی----فنا----نتوان کرد---درست است
نادر..
2018-10-03T14:32:20
چون نه وجود است نی عدم به خراباتلاجرم این یک از آن جدا نتوان کرد..
فرزین نافعی
2022-09-27T18:30:07.3519215
نَتَوان کرد درست است.