گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چو جان و دل ز می عشق دوش جوش بر آورد دلم ز دست در افتاد و جان خروش بر آورد

❈۱❈
چو جان و دل ز می عشق دوش جوش بر آورد دلم ز دست در افتاد و جان خروش بر آورد
شراب عشق نخوردست هر که تا به قیامت ز ذوق مستی عشقت دمی به هوش بر آورد
❈۲❈
بیار دردی اندوه و صاف عشق دلم را که عقل پنبهٔ پندار خود ز گوش بر آورد
بیار درد که معشوق من گرفت مرا مست میان درد و به بازار درد نوش بر آورد
❈۳❈
فکند خرقه و زنار داد و مست و خرابم به گرد شهر چو رندان می فروش بر آورد
مرا به خلق نمود و برفت دل ز پی او چنان نمود که از راه دیده جوش بر آورد
❈۴❈
به یک شراب که در حلق پیر قوم فرو ریخت هزار نعره از آن پیر فوطه‌پوش بر آورد
ز آرزوی رخ او دلم چنانست که بیزار هزار آه ز شوق رخ نکوش بر آورد
❈۵❈
سخن چگونه نیوشم برو که خاطر عطار مرا به عشق ز عقل سخن نیوش بر آورد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها