عطار:در صفت عشق تو شرح و بیان نمیرسد عشق تو خود عالی است عقل در آن نمیرسد
❈۱❈
در صفت عشق تو شرح و بیان نمیرسد
عشق تو خود عالی است عقل در آن نمیرسد
آنچه که از عشق تو معتکف جان ماست
گرچه بگویم بسی سوی زبان نمیرسد
❈۲❈
جان چو ز میدان عشق گوی وصال تو برد
تاختنی دو کون در پی جان نمیرسد
گرچه نشانه بسی است لیک دراز است راه
سوی تو بی نور تو کس به نشان نمیرسد
❈۳❈
عاشق دل خسته را تا نرسد هرچه هست
در اثر درد تو هر دو جهان نمیرسد
بادیهٔ عشق تو بادیهای است بیکران
پس به چنین بادیه کس به کران نمیرسد
❈۴❈
سوی تو عطار را مویکشان برد عشق
بی خبری سوی تو موی کشان نمیرسد
کامنت ها