گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:هر که در بادیهٔ عشق تو سرگردان شد همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد

❈۱❈
هر که در بادیهٔ عشق تو سرگردان شد همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد
بی سر و پای از آنم که دلم گوی صفت در خم زلف چو چوگان تو سرگردان شد
❈۲❈
هر که از ساقی عشق تو چو من باده گرفت بی‌خود و بی‌خرد و بی‌خبر و حیران شد
سالک راه تو بی نام و نشان اولیتر در ره عشق تو با نام و نشان نتوان شد
❈۳❈
در منازل منشین خیز که آن کس بیند چهرهٔ مقصد و مقصود که تا پایان شد
تا ابد کس ندهد نام و نشان از وی باز دل که در سایهٔ زلف تو چنین پنهان شد
❈۴❈
حسنت امروز همی بینم و صد چندان است لاجرم در دل من عشق تو صد چندان شد
شادم ای دوست که در عشق تو دشواری‌ها بر من امروز به اقبال غمت آسان شد
❈۵❈
بر سر نفس نهم پای که در حالت رقص مرد راه از سر این عربده دست‌افشان شد
رو که در مملکت عشق سلیمانی تو دیو نفست اگر از وسوسه در فرمان شد
❈۶❈
همچو عطار درین درد بساز ار مردی کان نبد مرد که او در طلب درمان شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۵۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمدامین
2019-01-16T14:44:02
سلام و درودچه زیبا گفته:رو که در مملکت عشق سلیمانی تودیو نفست اگر از وسوسه در فرمان شدبه فرمان در آوردن نفس رستگاری را به دنبال خواهدداشت. آخرین سوره قرآن نیز خود خدا فرموده که از وسوه‌های مختلف به خودش پناه ببر.