گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:پیر ما از صومعه بگریخت در میخانه شد در صف دردی کشان دردی کش و مردانه شد

❈۱❈
پیر ما از صومعه بگریخت در میخانه شد در صف دردی کشان دردی کش و مردانه شد
بر بساط نیستی با کم‌زنان پاک‌باز عقل اندر باخت وز لایعقلی دیوانه شد
❈۲❈
در میان بیخودان مست دردی نوش کرد در زبان زاهدان بی‌خبر افسانه شد
آشنایی یافت با چیزی که نتوان داد شرح وز همه کارث جهان یکبارگی بیگانه شد
❈۳❈
راست کان خورشید جانها برقع از رخ بر گرفت عقل چون خفاش گشت و روح چون پروانه شد
چون نشان گم کرد دل از سر او افتاد نیست جان و دل در بی نشانی با فنا هم‌خانه شد
❈۴❈
عشق آمد گفت خون تو بخواهم ریختن دل که این بشنود حالی از پی شکرانه شد
چون دل عطار پر جوش آمد از سودای عشق خون به سر بالا گرفت و چشم او پیمانه شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۶۱

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها