عطار:عشقت ایمان و جان به ما بخشد لیک بیعلتی عطا بخشد
❈۱❈
عشقت ایمان و جان به ما بخشد
لیک بیعلتی عطا بخشد
نیست علت که ملک صد سلطان
در زمانی به یک گدا بخشد
❈۲❈
گر همه طاعتی به جای آری
هر یکی را صدت جزا بخشد
لیک گنجی که قسم عشاق است
عشق بی چون و بی چرا بخشد
❈۳❈
نیست کس را خبر که پرتو عشق
به کجا آید و کجا بخشد
ذرهای گر ز پرده در تابد
شرق تا غرب کیمیا بخشد
❈۴❈
گر بقا بیندت فنا کندت
ور فنا بایدت بقا بخشد
هر نفس صد هزار خاک شوند
تا چنین دولتی کرا بخشد
❈۵❈
چون ببازی تو جمله تو بر تو
گر تو بی تو شوی تو را بخشد
گر تو را چشم راه بین است بران
راه چشم تو را ضیا بخشد
❈۶❈
وگرت چشم تیرگی دارد
راهت از گرد توتیا بخشد
همچو نی شو تهی ز دعوی و لاف
تا دمت روح را صفا بخشد
❈۷❈
گر بسوزی ز شعله نور دهد
ور بسازی بسی نوا بخشد
گر درین ره فرید کشته شود
اولین گام خونبها بخشد
کامنت ها