گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:مستغرقی که از خود هرگز به سر نیامد صد ره بسوخت هر دم دودی به در نیامد

❈۱❈
مستغرقی که از خود هرگز به سر نیامد صد ره بسوخت هر دم دودی به در نیامد
گفتم که روی او را روزی سپند سوزم زیرا که از چو من کس کاری دگر نیامد
❈۲❈
چون نیک بنگرستم آن روی بود جمله از روی او سپندی کس را به سر نیامد
جانان چو رخ نمودی هرجا که بود جانی فانی شدند جمله وز کس خبر نیامد
❈۳❈
آخر سپند باید بهر چنان جمالی دردا که هیچ کس را این کار برنیامد
پیش تو محو گشتند اول قدم همه کس هرگز دوم قدم را یک راهبر نیامد
❈۴❈
چون گام اول از خود جمله شدند فانی کس را به گام دیگر رنج گذر نیامد
ما سایه و تو خورشید آری شگفت نبود خورشید سایه‌ای را گر در نظر نیامد
❈۵❈
که سر نهاد روزی بر پای درد عشقت تا در رهت چو گویی بی پا و سر نیامد
که گوشهٔ جگر خواند او از میان جانت تا از میان جانش بوی جگر نیامد
❈۶❈
چندان که برگشادم بر دل در معانی عطار را از آن در جز دردسر نیامد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۳

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها