عطار:آنها که در هوای تو جانها بدادهاند از بینشانی تو نشانها بدادهاند
❈۱❈
آنها که در هوای تو جانها بدادهاند
از بینشانی تو نشانها بدادهاند
من در میانه هیچ کسم وز زبان من
این شرحها که میرود آنها بدادهاند
❈۲❈
آن عاشقان که راست چو پروانهٔ ضعیف
از شوق شمع روی تو جانها بدادهاند
با من بگفتهاند که فانی شو از وجود
کاندر فنای نفس روانها بدادهاند
❈۳❈
عطار را که عین عیان شد کمال عشق
اندر حضور عقل عیانها بدادهاند
کامنت ها