گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:عقل در عشق تو سرگردان بماند چشم جان در روی تو حیران بماند

❈۱❈
عقل در عشق تو سرگردان بماند چشم جان در روی تو حیران بماند
ذره‌ای سرگشتگی عشق تو روز و شب در چرخ سرگردان بماند
❈۲❈
چون ندید اندر دو عالم محرمی آفتاب روی تو پنهان بماند
هر که چوگان سر زلف تو دید همچو گویی در خم چوگان بماند
❈۳❈
پای و سر گم کرد دل تا کار او چون سر زلف تو بی‌پایان بماند
هر که یکدم آن لب و دندان بدید تا ابد انگشت در دندان بماند
❈۴❈
هر که جست آب حیات وصل تو جاودان در ظلمت هجران بماند
ور کسی را وصل دادی بی طلب دایما در درد بی درمان بماند
❈۵❈
ور کسی را با تو یک دم دست داد عمر او در هر دو عالم آن بماند
حاصل عطار در سودای تو دیده‌ای گریان دلی بریان بماند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۴

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها