گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چون لبش درج گهر باز کند عقل را حاملهٔ راز کند

❈۱❈
چون لبش درج گهر باز کند عقل را حاملهٔ راز کند
یارب از عشق شکر خندهٔ او طوطی روح چه پرواز کند
❈۲❈
هیچ کس زهره ندارد که دمی صفت آن لب دمساز کند
تیرباران همهٔ شادی دل غم آن غمزهٔ غماز کند
❈۳❈
راست کان ترک پریچهره چو صبح زلف شبرنگ ز رخ باز کند
نتوان گفت که هندوی بصر از چه زنگی دل آغاز کند
❈۴❈
ناز او چون خوشم آید نکند ور کند ناز به صد ناز کند
ماه رویت چو ز رخ درتابد ذره را با فلک انباز کند
❈۵❈
همه ذرات جهان را رخ تو همچو خورشید سرافراز کند
وه که دیوانگی عشق تو را عقل پر حیله چه اعزاز کند
❈۶❈
ماه در دق و ورم مانده و باز بر امید تو تک و تاز کند
گفته بودی که برو ور نروی زلف من کشتن تو ساز کند
❈۷❈
سر نپیچم اگر از هر سر موی سر زلف تو سرانداز کند
به سخن گرچه منم عیسی دم جزع تو دعوی ایجاز کند
❈۸❈
عنبر زلف تو عطارم کرد واطلس روی تو بزاز کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۲

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها