عطار:عاشقان چون به هوش باز آیند پیش معشوق در نماز آیند
❈۱❈
عاشقان چون به هوش باز آیند
پیش معشوق در نماز آیند
پیش شمع رخش چو پروانه
سر ببازند و سرفراز آیند
❈۲❈
در هوایی که ذره خورشید است
پر برآرند و شاهباز آیند
بر بساطی که عشق حاکم اوست
جان ببازند و پاکباز آیند
❈۳❈
گاه چون صبح بر جهان خندند
گاه چون شمع در گداز آیند
گاه از شوق پردهدر گردند
گاه از عشق پرده ساز آیند
❈۴❈
این همه پردهها بر آرایند
بو که در پرده اهل راز آیند
چو نکو بنگری به کار همه
عاقبت باز در نیاز آیند
❈۵❈
این همه کارها به جای آرند
بو که در خورد دلنواز آیند
ماه رویا همه اسیر تو اند
چند در شیب و در فراز آیند
❈۶❈
تا به کی بی تو خوندل ریزند
تا به کی بی تو زیر گاز آیند
وقت نامد که عاشقان پیشت
از سر صد هزار ناز آیند
❈۷❈
پرده برگیر تا جهانی جان
پایکوبان به پرده باز آیند
عاشقانی که همچو عطارند
در ره عشق بی مجاز آیند
کامنت ها