عطار:آنها که در حقیقت اسرار میروند سرگشته همچو نقطهٔ پرگار میروند
❈۱❈
آنها که در حقیقت اسرار میروند
سرگشته همچو نقطهٔ پرگار میروند
هم در کنار عرش سرافراز میشوند
هم در میان بحر نگونسار میروند
❈۲❈
هم در سلوک گام به تدریج مینهند
هم در طریق عشق به هنجار میروند
راهی که آفتاب به صد قرن آن برفت
ایشان به حکم وقت به یکبار میروند
❈۳❈
گر میرسند سخت سزاوار میرسند
ور میروند سخت سزاوار میروند
در جوش و در خروش از آنند روز و شب
کز تنگنای پردهٔ پندار میروند
❈۴❈
از زیر پرده فارغ و آزاد میشوند
گرچه به پرده باز گرفتار میروند
هرچند مطلقند ز کونین و عالمین
در مطلقی گرفتهٔ اسرار میروند
❈۵❈
بار گران عادت و رسم اوفکندهاند
وآزاد همچو سرو سبکبار میروند
چون نیست محرمی که بگویند سر خویش
سر در درون کشیده چو طومار میروند
❈۶❈
چون سیر بی نهایت و چون عمر اندک است
در اندکی هر آینه بسیار میروند
تا روی که بود که به بینند روی دوست
روی پر اشک و روی به دیوار میروند
❈۷❈
بی وصف گشتهاند ز هستی و نیستی
تا لاجرم نه مست و نه هشیار میروند
از ذات و از صفات چنان بی صفت شدند
کز خود نه گم شده نه پدیدار میروند
❈۸❈
از مشک این حدیث مگر بوی بردهاند
بر بوی آن به کلبه عطار میروند
کامنت ها