عطار:عشق بی درد ناتمام بود کز نمک دیگ را طعام بود
❈۱❈
عشق بی درد ناتمام بود
کز نمک دیگ را طعام بود
نمک این حدیث درد دل است
عشق بی درد دل حرام بود
❈۲❈
کشته عشق گرد و سوخته شو
زانکه بی این دو کار خام بود
کشتهٔ عشق را به خون شویند
آب اگر نیست خون تمام بود
❈۳❈
کفن عاشقان ز خون سازند
کفنی به ز خون کدام بود
از ازل تا ابد ز مستی عشق
بی قراری علیالدوام بود
❈۴❈
در ره عاشقان دلی باید
که منزه ز دال و لام بود
نه خریدار نیک و بد باشد
نه گرفتار ننگ و نام بود
❈۵❈
سرفرازی و خواجگی نخرد
جملهٔ خلق را غلام بود
نبود تیغش و اگر باشد
با همه خلق در نیام بود
❈۶❈
همچو خود بی قرار و مست کند
هر که را پیش او مقام بود
گاهگاهی چنین شود عطار
بو که این دولتش مدام بود
کامنت ها