گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:آنچه نقد سینهٔ مردان بود زآرزوی آن فلک گردان بود

❈۱❈
آنچه نقد سینهٔ مردان بود زآرزوی آن فلک گردان بود
گر از آن یک ذره گردد آشکار هر دو عالم تا ابد پنهان بود
❈۲❈
در گذر از کون تا تاب آوری خود که را در کون تاب آن بود
آن فلک کان در درون عاشق است آفتاب آن رخ جانان بود
❈۳❈
گر فرو استد ز دوران این فلک آن فلک را تا ابد دوران بود
نور این خورشید اگر زایل شود نور آن خورشید جاویدان بود
❈۴❈
زود بیند آن فلک و آن آفتاب هر که را یک ذره نور جان بود
وانکه نور جان ندارد ذره‌ای تا بود در کار خود حیران بود
❈۵❈
چند گویی کین چنین و آن چنان تا چنینی عمر تو تاوان بود
کی بود پروای خلقش ذره‌ای هر که او در کار سرگردان بود
❈۶❈
پای در نه راه را پایان مجوی زانکه راه عشق بی‌پایان بود
عشق را دردی بباید بی قرار آن چنان دردی که بی درمان بود
❈۷❈
گر زند عطار بی این سر نفس آن نفس بر جان او تاوان بود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲۳

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2017-04-06T17:48:20
پای در نه، راه را پایان مجویزانکه راه عشق بی‌پایان بود ......کوهستان!وقتی صعود می کنیهر جا شیبِ مسیر تند تره، بهش نزدیکتری!تو اوج سربالایی، جایی که به سختی صعود می کنی، دیگه در آغوششی!! عجبا که وصال، در انتهای راه نیست، ... در دلِ راهه!مقصد، خودِ راهه ...