عطار:این چه سوداست کز تو در سر ماست وین چه غوغاست کز تو در بر ماست
❈۱❈
این چه سوداست کز تو در سر ماست
وین چه غوغاست کز تو در بر ماست
از تو در ما فتاده شور و شری
این همه شور و شر نه در خور ماست
❈۲❈
تا تو کردی به سوی ما نظری
ملک هر دو جهان مسخر ماست
پاکباز آمدیم از دو جهان
کاتشت در میان جوهر ماست
❈۳❈
آتشی کز تو در نهاد دل است
تا ابد رهنمای و رهبر ماست
دیدهای کو که روی تو بیند
دیده تیره است و یار در بر ماست
❈۴❈
ما درین ره حجاب خویشتنیم
ورنه روی تو در برابر ماست
تا که عطار عاشق غم توست
دل اصحاب ذوق غمخور ماست
کامنت ها