عطار:زلف را چون به قصد تاب دهد کفر را سر به مهر آب دهد
❈۱❈
زلف را چون به قصد تاب دهد
کفر را سر به مهر آب دهد
باز چون درکشد نقاب از روی
همه کفار را جواب دهد
❈۲❈
چون درآید به جلوه ماه رخش
تاب در جان آفتاب دهد
تیر چشمش که کم خطا کرده است
مالش عاشقان صواب دهد
❈۳❈
همه خامان بی حقیقت را
سر زلفش هزار تاب دهد
تشنگان را که خار هجر نهاد
لب گلرنگ او شراب دهد
❈۴❈
غم او زان چنین قوی افتاد
که دلم دایمش کباب دهد
گاه شعرم بدو شکر ریزد
گاه چشمم بدو گلاب دهد
❈۵❈
گر دلم میدهد غمش را جای
گنج را جایگه خراب دهد
دل به جان باز مینهد غم او
تا درین دردش انقلاب دهد
❈۶❈
دل عطار چون ز دست بشد
چکند تن در اضطراب دهد
کامنت ها