گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:یک ذره نور رویت گر ز آسمان برآید افلاک درهم افتد خورشید بر سرآید

❈۱❈
یک ذره نور رویت گر ز آسمان برآید افلاک درهم افتد خورشید بر سرآید
آخر چه طاقت آرد اندر دو کون هرگز تا با فروغ رویت اندر برابر آید
❈۲❈
یارب چه آفتابی کانجا که پرتو توست هم وهم تیره گردد هم فهم ابتر آید
چه جای وهم و فهم است کاندر حوالی تو نه روح لایق افتد نه عقل در خور آید
❈۳❈
هر کو ز ناتمامی از تو وصال جوید در عشق تو بسوزد از جان و دل برآید
ور از عنایت تو جان را رسد نسیمی اقبال جاودانی جان را ز در درآید
❈۴❈
هرگه که شرح رویت عطار پیش گیرد کام و لبش ز معنی پر در و گوهر آید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۵

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مازیار
2021-12-03T18:07:31.8982624
در بیت سوم، مصرع دوم، «هم و هم» باید به صورت «هم وهم» آورده شود. در واقع بین «و» و واژه ی بعد از آن یعنی «هم» فاصله ای نباشد