عطار:آن ماه برای کس نمیآید کو با غم خویش بس نمیآید
❈۱❈
آن ماه برای کس نمیآید
کو با غم خویش بس نمیآید
در آینه روی خویش میبیند
در دام هوای کس نمیآید
❈۲❈
گر تو به هوس جمال او خواهی
او در طلب و هوس نمیآید
جانا ره عشق چون تو معشوقی
در زیر تک فرس نمیآید
❈۳❈
در وادی بینهایت عشقش
سیمرغ به یک مگس نمیآید
هرگز نشوی تو هم نفس کس را
کانجا که تویی نفس نمیآید
❈۴❈
خورشید بلند را چه کم بیشی
کش سایه ز پیش و پس نمیآید
چون در قعر است در وصل تو
جز بر سر آب خس نمیآید
❈۵❈
در پای فراق تو شوم پامال
چون وصل تو دسترس نمیآید
عطار که چینهٔ تو میچیند
مرغی است که در قفس نمیآید
کامنت ها