گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:تشنه را از سراب چگشاید سایه را ز آفتاب چگشاید

❈۱❈
تشنه را از سراب چگشاید سایه را ز آفتاب چگشاید
آب حیوان چو هست در ظلمات از نسیم گلاب چگشاید
❈۲❈
نیست این کار جنبش و آرام از درنگ و شتاب چگشاید
قطره‌ای را که او نبود و نه هست غرق دریای آب چگشاید
❈۳❈
بسی ستون است خیمهٔ عالم از هزاران طناب چگشاید
صد درت گر گشاد پنداری است این چنین فتح باب چگشاید
❈۴❈
چون نبردی بر آب هرگز پی پی بری بر سر اب چگشاید
گرچه بغنوده‌ای بهر نفسی عالمی ماهتاب چگشاید
❈۵❈
رو که این رهروان چو تشنه شدند از دو ساغر شرآب چگشاید
خون بسته است اگر کباب خوری خون خوری از کباب چگشاید
❈۶❈
چون کمیت فلک طبق آورد از خری در خلاب چگشاید
تا بتان در زمین همی ریزند چرخ را ز انقلاب چگشاید
❈۷❈
کار چون ذره‌ای به علت نیست از خطا و صواب چگشاید
سر یک یک چو او همی داند از حساب و کتاب چگشاید
❈۸❈
از همه چون به از همه است آگاه از سؤال و جواب چگشاید
چون من از هر دو کون گم گشتم از ثواب و عقاب چگشاید
❈۹❈
گنج می‌جسته‌ام به معموری هست جای خراب چگشاید
هر چه بیدار دیده‌ام هیچ است گر ببینم به خواب چگشاید
❈۱۰❈
آفتابی است ذره ذره ولی هست زیر نقاب چگشاید
ای فرید آسمان نه‌ای آخر زین همه اضطراب چگشاید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۳

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها