عطار:نه یار هرکسی را رخسار مینماید نه هر حقیر دل را دیدار مینماید
❈۱❈
نه یار هرکسی را رخسار مینماید
نه هر حقیر دل را دیدار مینماید
در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماهروی رخ را دشوار مینماید
❈۲❈
بر چار سوی دعوی از بینیازی خود
سرهای سرکشان بین کز دار مینماید
سلطان غیرت او خون همه عزیزان
بر خاک اگر بریزد بس خوار مینماید
❈۳❈
گر مرد ره نهای تو بر بوی گل چه پویی
رو باز گرد کین ره پر خار مینماید
زنهار تا بپویی بی رهبری درین ره
زیرا که این بیابان خونخوار مینماید
❈۴❈
گر مردیی نداری پرهیز کن که چون تو
سرگشتگان گمره بسیار مینماید
در راه کفر و ایمان مرد آن بود که خود را
دایم چنانکه باشد در کار مینماید
❈۵❈
در کار اگر تمامی در نه قدم درین ره
کاحوال ناتمامان بس زار مینماید
کو آتشی که بر وی این خرقه را بسوزم
کین خرقه در بر من زنار مینماید
❈۶❈
اندر میان غفلت در خواب شد دل من
کو هیچ دل که یک دم بیدار مینماید
جمله ز خود نمایی اندر نفاق مستند
کو عاشقی که در دین هشیار مینماید
❈۷❈
در بند دین و دنیی لیکن نه دین و دنیی
سرگشته روزگاری عطار مینماید
کامنت ها