عطار:تو را در ره خراباتی خراب است گر آنجا خانهای گیری صواب است
❈۱❈
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانهای گیری صواب است
بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی
که خلق عالم و عالم سراب است
❈۲❈
در آن خانه تو را یکسان نماید
جهانی گر پر آتش گر پر آب است
خراباتی است بیرون از دو عالم
دو عالم در بر آن همچو خواب است
❈۳❈
ببین کز بوی درد آن خرابات
فلک را روز و شب چندین شتاب است
به آسانی نیابی سر این کار
که کاری سخت و سرّی تنگ یاب است
❈۴❈
به عقل این راه مسپر کاندرین راه
جهانی عقل چون خر در خلاب است
مثال تو درین کنج خرابات
مثال سایهای در آفتاب است
❈۵❈
چگونه شرح آن گویم که جانم
ز عشق این سخن مست و خراب است
اگر پرسی ز سر این سؤالی
چه گویم من که خاموشی جواب است
❈۶❈
برای جست و جوی این حقیقت
هزاران حلق در دام طناب است
ز درد این سخن پیران ره را
محاسنها به خون دل خضاب است
❈۷❈
جوانمردان دین را زین مصیبت
جگرها تشنه و دلها کباب است
ز شرح این سخن وز خجلت خویش
دل عطار در صد اضطراب است
کامنت ها