گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:عقل را در رهت قدم برسید هر چه بودش ز بیش و کم برسید

❈۱❈
عقل را در رهت قدم برسید هر چه بودش ز بیش و کم برسید
قصهٔ تو همی نبشت دلم چون به سر می‌نشد قلم برسید
❈۲❈
دلم از بس که خورن بخورد از او در همه کاینات غم برسید
بی‌تو از بس که چشم من بگریست در دو چشمم ز گریه نم برسید
❈۳❈
جان همی خواند عهدنامهٔ تو چون به نامت رسید دم برسید
دل چو بنواخت ارغنون وصال زود بگسست و زیر و بم برسید
❈۴❈
در دم دل ز نقش سکهٔ عشق نقش مطلق شد و درم برسید
عقل عطار چون ره تو گرفت ره به سر می‌نشد قلم برسید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۰

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2021-08-28T00:41:54.5245935
دلم از بس که خون بخورد از او-----درست است