گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:دوش آمد و ز مسجدم اندر کران کشید مویم گرفت و در صف دردی کشان کشید

❈۱❈
دوش آمد و ز مسجدم اندر کران کشید مویم گرفت و در صف دردی کشان کشید
مستم بکرد و گرد جهانم به تک بتاخت تا نفس خوار خواری هر خاکدان کشید
❈۲❈
هر جزو من مشاهده تیغی دگر بخورد هر عضو من معاینه کوهی گران کشید
گفتار خویش بگذر اگر می‌توان گذشت یعنی بلای من کش اگر می‌توان کشید
❈۳❈
گفتم هزار جان گرامی فدای تو از حکم تو چگونه توانم عنان کشید
چون جان من به قوت او مرد کار شد از هرچه کرد عاقبتش بر کران کشید
❈۴❈
در بی نشانیم بنشاند و مرا بسوخت وانگه به گرد من رقمی بی نشان کشید
عمری در آن میانه چو بودم به نیستی خوش خوش از آن میانه مرا در میان کشید
❈۵❈
چون چشم باز کرد و دل خویش را بدید سر بر خطش نهاد و خطی بر جهان کشید
بس آه پرده‌سوز که از قعر دل بزد بس نعرهٔ عجیب که از مغز جان کشید
❈۶❈
پایان کار دل چو نگه کرد نیک نیک دلدار کرده بود، نه دل آنچه آن کشید
عطار آشکار از آن دید نور عشق کان دلفروز سرمهٔ عشقش نهان کشید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۱

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آذرخش
2019-12-04T00:07:47
بیت چهارم باید “گفتا ز خویش بگذر اگر...”باید باشد نه “گفتار خویش با درود آذرخش