گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:آنکه سر دارد کلاهت نرسدش وانکه پر آب است جاهت نرسدش

❈۱❈
آنکه سر دارد کلاهت نرسدش وانکه پر آب است جاهت نرسدش
هر که پست بارگاه فقر نیست در بلندی دستگاهت نرسدش
❈۲❈
هر که در خود ماند چون گردون بسی گر نگردد گرد راهت نرسدش
تا نباشد همچو یوسف خواجه‌ای بندگی در قعر چاهت نرسدش
❈۳❈
تا کسی دارد به یک ذره پناه عرش اگر باشد پناهت نرسدش
عرش اگر کرسی نهد در زیر پای دست بر زلف سیاهت نرسدش
❈۴❈
گرچه سر در عرش ساید آفتاب پرتو روی چو ماهت نرسدش
نیم ترک چرخ در سر گشت از آنک بو که بر ترک کلاهت نرسدش
❈۵❈
تا کسی نشکست کلی قلب نفس لاف از خیل و سپاهت نرسدش
تا نسوزد جملهٔ شب شمع زار یک نسیم صبحگاهت نرسدش
❈۶❈
تا کسی بر سر نگردد چون فلک طوف گرد بارگاهت نرسدش
تا کسی جان ندهد از درد خمار می ز لعل عذر خواهت نرسدش
❈۷❈
گر نشد عطار یکتا همچو موی مشک از زلف دو تاهت نرسدش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۲۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2017-09-13T06:44:30
تا نسوزد جملهٔ شب شمع زار،یک نسیم صبحگاهت نرسدش..