گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:بنمود رخ از پرده، دل گشت گرفتارش دانی که کجا شد دل در زلف نگونسارش

❈۱❈
بنمود رخ از پرده، دل گشت گرفتارش دانی که کجا شد دل در زلف نگونسارش
از بس که سر زلفش در خون دل من شد در نافهٔ زلف او دل گشت جگرخوارش
❈۲❈
چون مشک و جگر دید او در ناک دهی آمد ناک از چه دهد آخر خاکی شده عطارش
ای کاش چو دل برد او بارش دهدی باری چون بار دهد دل را چون دل ندهد بارش
❈۳❈
جانا چو دلم دارد درد از سر زلف تو بگذار در آن دردش وز دست بمگذارش
بردی دلم و پایش بستی به سر زلفت دل باز نمی‌خواهم اما تو نکو دارش
❈۴❈
تا بو که به دست آرم یک ذره وصال تو جان می‌بفروشم من کس نیست خریدارش
چون نیست وصالت را در کون خریداری عطار کجا افتد یک ذره سزاوارش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۳۰

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها