گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:هر روز که جلوه می‌کند رویش بر می‌خیزد قیامت ز کویش

❈۱❈
هر روز که جلوه می‌کند رویش بر می‌خیزد قیامت ز کویش
می‌نتوان دید روی او لیکن می‌بتوان دید روی در رویش
❈۲❈
می‌نتوان یافت سوی او راهی ای بس که برآمدم ز هر سویش
تا فال گرفته‌ام جمال او چون قرعه بگشته‌ام به پهلویش
❈۳❈
در هر نفسم هزار جان باید تا صید کنند کمند گیسویش
هر روز به نو خراج می‌آرند از هندستان به هندوی مویش
❈۴❈
جان بر کف دست می‌رسد هر شب از ترکستان هزار هندویش
شد حلقه به گوش لؤلؤ لالا در لالایی درج لولویش
❈۵❈
خورشید که تیغ می‌زند در میغ افکند سپر ز جزع جادویش
دل را به دهان شیر می‌خواند رو به بازی چشم آهویش
❈۶❈
خواهم که ببیند ابرویش رستم تا هست خود این کمان به بازویش
رستم به هزار سال چون زالی بر زه نکند کمان ابرویش
❈۷❈
عطار که طاق از ابروی او شد دردی دارد که نیست دارویش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۴

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2018-09-16T10:38:55
دل را به دهان شیر می‌خواندروبه بازی چشم آهویش..
نادر..
2018-09-16T10:40:10
بر می‌خیزد قیامت از کویش..