عطار:خاصگان محرم سلطان عشق مست میآیند از ایوان عشق
❈۱❈
خاصگان محرم سلطان عشق
مست میآیند از ایوان عشق
جمله مست مست و جام می به دست
میخرامند از بر سلطان عشق
❈۲❈
با دلی پر آتش و چشمی پر آب
غرقه اندر بحر بی پایان عشق
گوش بنهادند خلق هر دو کون
منتظر تا کی رسد فرمان عشق
❈۳❈
میندانم هیچکس را در جهان
کاب صافی یافت از نیسان عشق
آب صافی عشق هم معشوق راست
زانکه عشق آن وی است او آن عشق
❈۴❈
خیز ای عطار و درد عشق جوی
زانکه درد عشق شد درمان عشق
کامنت ها