گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:هر که دایم نیست ناپروای عشق او چه داند قیمت سودای عشق

❈۱❈
هر که دایم نیست ناپروای عشق او چه داند قیمت سودای عشق
عشق را جانی بباید بیقرار در میان فتنه سر غوغای عشق
❈۲❈
جمله چون امروز در خود مانده‌اند کس چه داند قیمت فردای عشق
دیده‌ای کو تا ببیند صد هزار واله و سرگشته در صحرای عشق
❈۳❈
بس سر گردنکشان کاندر جهان پست شد چون خاک زیرپای عشق
در جهان شوریدگان هستند و نیست هر که او شوریده شد شیدای عشق
❈۴❈
چون که نیست از عشق جانت را خبر کی بود هرگز تو را پروای عشق
عاشقان دانند قدر عشق دوست تو چه دانی چون نه‌ای دانای عشق
❈۵❈
چشم دل آخر زمانی باز کن تا عجایب بینی از دریا عشق
در نشیب نیستی آرام گیر تا برآرندت به سر بالای عشق
❈۶❈
خیز ای عطار و جان ایثار کن زانکه در عالم تویی مولای عشق

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها