گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چون کنم معشوق عیار آمدست دشنه در کف سوی بازار آمدست

❈۱❈
چون کنم معشوق عیار آمدست دشنه در کف سوی بازار آمدست
دشنهٔ او تشنهٔ خون دل است لاجرم خونریز و خونخوار آمدست
❈۲❈
همچنان کان پسته می‌ریزد شکر همچنان آن دشنه خونبار آمدست
هست ترک و من به جان هندوی او لاجرم با تیغ در کار آمدست
❈۳❈
صبحدم هر روز با کرباس و تیغ پیش تیغ او به زنهار آمدست
آینه بر روی خود می‌داشتست تا به خود بر عاشق زار آمدست
❈۴❈
از وصال او کسی کی برخورد کو به عشق خود گرفتار آمدست
او ز جمله فارغ است و هر کسی اندرین دعوی پدیدار آمدست
❈۵❈
لیک چون تو بنگری در راه عشق قسم هر کس محض پندار آمدست
عاشق او و عشق او معشوقه اوست کیستی تو چون همه یار آمدست
❈۶❈
جز فنائی نیست چون می‌بنگرم آنچه از وی قسم عطار آمدست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2017-01-12T19:15:21
لحظه ای که در معشوق غرق می شی،غیر عشق چیزی حس نمی کنی ..اما در حقیقتچیز دیگه ای هیچگاه وجود نداشته!...حقیقتِ کل هستی عشقه ..