عطار:درآمد دوش ترک نیم مستم به ترکی برد دین و دل ز دستم
❈۱❈
درآمد دوش ترک نیم مستم
به ترکی برد دین و دل ز دستم
دلم برخاست دینم رفت از دست
کنون من بی دل و بی دین نشستم
❈۲❈
چو آتش شیشهای می پیشم آورد
به شیشه توبهٔ سنگین شکستم
چو یک دردی به حلق من فرو رفت
من از رد و قبول خلق رستم
❈۳❈
ز مستی خرقه بر آتش نهادم
میان گبرکان زنار بستم
چو عزم زهد کردم، کفر دیدم
به صد مستی ز کفر و زهد جستم
❈۴❈
پس از مستی عشقم گشت معلوم
که نفس من بت و من بت پرستم
چه میپرسی مرا کز عشق چونی
همی هستم چنان کز عشق هستم
❈۵❈
چه دانم چون نه فانیام نه باقی
چه گویم چون نه هشیارم نه مستم
چو در لاکون افتادم چو عطار
بلند کون بودم، کرد پستم
کامنت ها