گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:این گره کز تو بر دل افتادست کی گشاید که مشکل افتادست

❈۱❈
این گره کز تو بر دل افتادست کی گشاید که مشکل افتادست
ناگشاده هنوز یک گرهم صد گره نیز حاصل افتادست
❈۲❈
چون نهد گام آنکه هر روزیش سیصد و شصت منزل افتادست
چون رود راه آنکه هر میلش ینزل‌الله مقابل افتادست
❈۳❈
چونکه از خوف این چنین شب و روز عرش را رخت در گل افتادست
من که باشم که دم زنم آنجا ور زنم زهر قاتل افتادست
❈۴❈
هست دیوانه‌ای علی الاطلاق هر که زین قصه غافل افتادست
عقل چبود که صد جهان آتش نقد در جان و در دل افتادست
❈۵❈
فلک آبستن است این سر را زان بدین سیر مایل افتادست
همچو آبستنان نقط بر روی می‌رود گرچه حامل افتادست
❈۶❈
نیست آگاه کَس اَزین سِرّ زانک بیشتر خلق غافل افتادست
قعر دریا چگونه داند باز آن کسی کو به ساحل افتادست
❈۷❈
گر رجوعی کند سوی قعرش گوهری سخت قابل افتادست
ور کند حبس ساحلش محبوس در مضیق مشاغل افتادست
❈۸❈
هست در معرض بسی گرداب هر که را این مسایل افتادست
خاک آنم که او درین دریا ترک جان گفته کامل افتادست
❈۹❈
هر که صد بحر یافت بس تنها قطره‌ای خرد مدخل افتادست
جان عطار را درین دریا نفس تاریک حایل افتادست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها