عطار:عزم عشق دلستانی داشتم وقف کردم نیم جانی داشتم
❈۱❈
عزم عشق دلستانی داشتم
وقف کردم نیم جانی داشتم
صد هزاران سود کردم در دو کون
گر ز عشق تو زیانی داشتم
❈۲❈
چون شدم با عشق رویش همنفس
هر نفس تازه جهانی داشتم
در صفات روی چون خورشید او
سر مگر بر آسمانی داشتم
❈۳❈
لیک چون رویش بدیدم ذرهای
گنگ گشتم گر زبانی داشتم
مدتی پنداشتم کز وصل او
یا نصیبی یا نشانی داشتم
❈۴❈
چون نگه کردم همه پندار بود
یا خیالی یا گمانی داشتم
با سر هر موی زلفش تا ابد
سرگذشت و داستانی داشتم
❈۵❈
لیک دل پرغصه رفتم زیر خاک
قصهٔ دل چون نهانی داشتم
خواستم تا راز خود پنهان کنم
هر سرشکی ترجمانی داشتم
❈۶❈
چون ندیدم خویش را در خورد او
این مصیبت هر زمانی داشتم
موج میزد درد و زاری چون رباب
گر رگی بر استخوانی داشتم
❈۷❈
بر تن عطار هر مویی که بود
در خروشی و فغانی داشتم
کامنت ها