عطار:تا روی تو قبلهٔ نظر کردم از کوی تو کعبهٔ دگر کردم
❈۱❈
تا روی تو قبلهٔ نظر کردم
از کوی تو کعبهٔ دگر کردم
تا روی به کعبهٔ تو آوردم
صد گونه سجود معتبر کردم
❈۲❈
سرگشته شدم که گرد آن کعبه
هر لحظه طواف بیشتر کردم
روزی نه به اختیار میرفتم
در دفتر عشق تو نظر کردم
❈۳❈
گویی که هزار سال میخواندم
تا جمله به یک نفس زبر کردم
چون جان و جهان خود تو را دیدم
جان دادم و از جهان گذر کردم
❈۴❈
زآن روز که پردهٔ تو جان دیدم
سوراخ به جان خویش در کردم
بر روزن دل مقیم بنشستم
جان پیش تو بر میان کمر کردم
❈۵❈
چون اصل همه جمال تو دیدم
ترک بد و نیک و خیر و شر کردم
آنگه که دلم چو آفتابی شد
در خود همه چون فلک سفر کردم
❈۶❈
افسانهٔ دولت تو میگفتند
من سوختهسر ز خاک بر کردم
چون نعرهزنان به میکده رفتم
هم رقصکنان ز پای سر کردم
❈۷❈
چون بوی شراب عشق بشنودم
خود را ز دو کون بی خبر کردم
عطار شکسته را همی هر دم
از عشق رخت درست تر کردم
کامنت ها