گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:تو می‌دانی که در کار تو چون مضطر فرو ماندم به خاک و خون فرو رفتم ز خواب و خور فرو ماندم

تو می‌دانی که در کار تو چون مضطر فرو ماندم
به خاک و خون فرو رفتم ز خواب و خور فرو ماندم
❈۱❈
ز حیرانی عشق تو خلاصم کی بود هرگز که از عشقت به نو هر روز حیران تر فرو ماندم
عجایب نامهٔ عشقت به پایان چون برم آخر که اندر اولین حرفی به سر دفتر فرو ماندم
❈۲❈
چو دست من به یک بازی فرو بستی چه بازم من مکن داویم ده آخر که در ششدر فرو ماندم
همه شب بی تو چون شمعی میان آتش و آبم نگه کن در من مسکین که بس مضطر فرو ماندم
❈۳❈
چگونه چشمهٔ حیوان درین وادی به دست آرم که اندر قعر تاریکی چو اسکندر فرو ماندم
از آن شد کشتیم غرقاب و من با پاره‌ای تخته که در گرداب این دریای موج‌آور فرو ماندم
❈۴❈
چو از شوق گهر رفتم بدین دریا و گم گشتم هم از خشکی هم از دریا هم از گوهر فرو ماندم
ز بس کاندر خم چوگان محنت گوی گشتم من چو گویی اندرین میدان ز پای و سر فرو ماندم
❈۵❈
ندانم تا تو ای عطار گنج عشق کی یابی که از سودای گنج ایدر به رنج اندر فرو ماندم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۳

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها