گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:چون من ز همه عالم ترسا بچه‌ای دارم دانم که ز ترسایی هرگز نبود عارم

❈۱❈
چون من ز همه عالم ترسا بچه‌ای دارم دانم که ز ترسایی هرگز نبود عارم
تا زلف چو زنارش دیدم به کنار مه پیوسته میان خود بربسته به زنارم
❈۲❈
تا از شکن زلفش شد کشف مرا صد سر برخاست ز پیش دل اقرارم و انکارم
هر لحظه به رغم من در زلف دهد تابی با تاب چنان زلفی من تاب نمی‌آرم
❈۳❈
چون از سر هر مویش صد فتنه فرو بارد از هر مژه طوفانی چون ابر فروبارم
آن رفت که می‌آمد از دست مرا کاری اکنون چو سر زلفش، از دست بشد کارم
❈۴❈
هر شب ز فراق او چون شمع همی سوزم واو بر صفت شمعی هر روز کشد زارم
گفتم به جز از عشوه چیزی نفروشی تو بفروخت جهان بر من زیرا که خریدارم
❈۵❈
نه در صف درویشی شایستهٔ آن ماهم نه در ره ترسایی اهلیت او دارم
نه مرد مناجاتم نه رند خراباتم نه محرم محرابم نه در خور خمارم
❈۶❈
نه مؤمن توحیدم نه مشرک تقلیدم نه منکر تحقیقم نه واقف اسرارم
از بس که چو کرم قز بر خویش تنم پرده پیوسته چو کردم قز در پردهٔ پندارم
❈۷❈
از زحمت عطارم بندی است قوی در ره کو کس که کند فارغ از زحمت عطارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۲۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مصطفی
2021-08-31T01:01:47.9565092
آن رفت که می‌آمد از دست مرا کاری... چقدر زیبا