گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:دلی کز عشق جانان دردمند است همو داند که قدر عشق چند است

❈۱❈
دلی کز عشق جانان دردمند است همو داند که قدر عشق چند است
دلا گر عاشقی از عشق بگذر که تا مشغول عشقی عشق بند است
❈۲❈
وگر در عشق از عشقت خبر نیست تو را این عشق عشقی سودمند است
هر آن مستی که بشناسد سر از پای ازو دعوی مستی ناپسند است
❈۳❈
ز شاخ عشق برخوردار گردی اگر عشق از بن و بیخت بکند است
سرافرازی مجوی و پست شو پست که تاج پاک‌بازان تخته بند است
❈۴❈
چو تو در غایت پستی فتادی ز پستی در گذر کارت بلند است
بخند ای زاهد خشک ارنه ای سنگ چه وقت گریه و چه جای پند است
❈۵❈
نگارا روز روز ماست امروز که در کف باده و در کام قند است
می و معشوق و وصل جاودان هست کنون تدبیر ما لختی سپند است
❈۶❈
یقین می‌دان که اینجا مذهب عشق ورای مذهب هفتاد و اند است
خرابی دیده‌ای در هیچ گلخن که خود را از خرابات اوفگند است
❈۷❈
مرا نزدیک او بر خاک بنشان که میل من به مشتی مستمند است
مرا با عاشقان مست بنشان چه جای زاهدان پر گزند است
❈۸❈
بیا گو یک نفس در حلقهٔ ما کسی کز عشق در حلقش کمند است
حریفی نیست ای عطار امروز وگر هست از وجود خود نژند است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۳

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها