عطار:تیر عشقت بر دل و جان میخورم زخم زیر پرده پنهان میخورم
❈۱❈
تیر عشقت بر دل و جان میخورم
زخم زیر پرده پنهان میخورم
چون غم تو کیمیای شادی است
چون شکر زهر غمت زان میخورم
❈۲❈
چون ز درد توست درمان دلم
دردی دردت فراوان میخورم
چند گویم کز تو غم خوردم بسی
کین زمان صد بار چندان میخورم
❈۳❈
در میان پیرهن مانند شمع
خون خود خندان و گریان میخورم
تا نداند سر من تردامنی
خون دل سر در گریبان میخورم
❈۴❈
کی بود کاواز بردارم تمام
کز کف خضر آب حیوان میخورم
درنگر ای جان که در جشن وفا
جام جم از دست جانان میخورم
❈۵❈
خوش خوشم جان میدهد تا لاجرم
خوش خوشی زنهار بر جان میخورم
هر غمی کان هست بر عطار سخت
بر امید ذوق درمان میخورم
کامنت ها