گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:هرگاه که مست آن لقا باشم هشیار جهان کبریا باشم

❈۱❈
هرگاه که مست آن لقا باشم هشیار جهان کبریا باشم
مستغرق خویش کن مرا دایم کافسوس بود که من مرا باشم
❈۲❈
کان دم که صواب کار خود جویم آن دم بتر از بت خطا باشم
گه گه گویی که دیگری را باش چون نیست به جز تو من که را باشم
❈۳❈
تا چند کنی ز پیش خود دورم تا کی ز جمال تو جدا باشم
از هر سویم همی فکن هر دم مگذار که یک نفس مرا باشم
❈۴❈
گر تو بکشی چو شمع صد بارم چون آن تو کنی بدان سزا باشم
صد خون دارم اگر به خون خویش در بند هزار خون بها باشم
❈۵❈
گفتم به بر من آی تا یکدم در پیش تو ذرهٔ هوا باشم
گر قصد کنی به خون جان من بر کشتن خویشتن گوا باشم
❈۶❈
گفتی که چو باد و دم رسد کارت من با تو در آن دم آشنا باشم
گر آن نفس آشنا شوی با من آنگاه من آن نفس کجا باشم
❈۷❈
نی نی که تو باش در بقا جمله کان اولیتر که من فنا باشم
عطار اگر فنا شوم در تو گر باشم و گر نه پادشا باشم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۲

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها