گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:کجایی ساقیا می ده مدامم که من از جان غلامت را غلامم

❈۱❈
کجایی ساقیا می ده مدامم که من از جان غلامت را غلامم
میم در ده تهی دستم چه داری که از خون جگر پر گشت جامم
❈۲❈
چه می‌خواهی ز جانم ای سمن بر که من بی روی تو خسته روانم
چو بر جانم زدی شمشیر عشقت تمامم کن که رندی ناتمامم
❈۳❈
گهم زاهد همی خوانند و گه رند من مسکین ندانم تا کدامم
ز ننگ من نگوید نام من کس چو من مردم چه مرد ننگ و نامم
❈۴❈
ز من چو شمع تا یک ذره باقی است نخواهد بود جز آتش مقامم
مرا جز سوختن کاری دگر نیست بیا تا خوش بسوزم زانکه خامم
❈۵❈
دل عطار مرغی دانه چین است دریغ افتد چنین مرغی به دامم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سلمان خوری
2013-01-22T15:36:54
عجیب است این غزل را در میان دیوان شمس مولانا هم پیدا کردم به شماره 1543که بیت آخر آن حذف شده ... مشکوک شدمکه نکند برخی غزلیات مولانا منسوبی باشدو شاید هم لرعکس
هادی
2013-05-30T07:43:57
این غزل از جناب عطار است و در دیوان شمس یا عینا از جناب مولانا آورده شده و یا به ایشان منسوب شده چون بیت آخر را ندارد چون مولانا از عطار تاثیر بسیار پذیرفته