گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:خویش را چند ز اندیشه به سر گردانم وز تحیر دل خود زیر و زبر گردانم

❈۱❈
خویش را چند ز اندیشه به سر گردانم وز تحیر دل خود زیر و زبر گردانم
دل من سوختهٔ حیرت گوناگون است تا کی از فکرت خود سوخته‌تر گردانم
❈۲❈
چون درین راه به یک موی خطر نیست مرا پس چرا خاطر خود گرد خطر گردانم
می نیاید ز جهان هم نفسی در نظرم گرچه بسیار ز هر سوی نظر گردانم
❈۳❈
چون ز دلتنگی و غم در جگرم آب نماند چند بر چهره ز غم خون جگر گردانم
نیست در مذهب من هیچ به از تنهایی گر بسی بنگرم و مسئله برگردانم
❈۴❈
نان خشکم بود و گر به تکلف بزیم از دو چشم آب برو ریزم و تر گردانم
آری ای دوست به جز دانهٔ خود نتوان خورد خویش را فی‌المثل ار مرغ بپر گردانم
❈۵❈
تا کی از غصه و غم غصه و غم ای عطار سر فرو پوش که سرگشته و سرگردانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۷

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد
2016-03-15T11:16:28
لطفا درمورد این شعر کنی توضیح دهید...نمیدونم چرا هر بار که میخونمش معنیش برام تازه میشه....خیلی ممنون