گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:درد دل را دوا نمی‌دانم گم شدم سر ز پا نمی‌دانم

❈۱❈
درد دل را دوا نمی‌دانم گم شدم سر ز پا نمی‌دانم
از می نیستی چنان مستم که صواب از خطا نمی‌دانم
❈۲❈
چند از من کنی سؤال که من درد را از دوا نمی‌دانم
حل این مشکلم که افتادست در خلا و ملا نمی‌دانم
❈۳❈
به چه داد و ستد کنم با خلق که قبول از عطا نمی‌دانم
هرچه از ماه تا به ماهی هست هیچ از خود جدا نمی‌دانم
❈۴❈
وانچه در اصل و فرع جمله تویی یا منم جمله یا نمی‌دانم
گر یک است این همه یکی بگذار که عدد را قفا نمی‌دانم
❈۵❈
ور یکی نی و صد هزار است این صد و یک من چرا نمی‌دانم
حیرتم کشت و من درین حیرت ره به کار خدا نمی‌دانم
❈۶❈
چشم دل را که نفس پردهٔ اوست در جهان توتیا نمی‌دانم
آنچه عطار در پی آن رفت این زمان هیچ جا نمی‌دانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۵۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها