گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:من این دانم که مویی می ندانم بجز مرگ آرزویی می ندانم

❈۱❈
من این دانم که مویی می ندانم بجز مرگ آرزویی می ندانم
مرا مبشول مویی زانکه در عشق چنان غرقم که مویی می ندانم
❈۲❈
چنین رنگی که بر من سایه افکند ز دو کونش رکویی می ندانم
چنانم در خم چوگان فگنده که پا و سر چو گویی می ندانم
❈۳❈
بسی بر بوی سر عشق رفتم نبردم بوی و بویی می ندانم
بسی هر کار را روی است از ما به از تسلیم رویی می ندانم
❈۴❈
به از تسلیم و صبر و درد و خلوت درین ره چارسویی می ندانم
شدم در کوی اهل دل چو خاکی که به زین کوی کویی می ندانم
❈۵❈
دلم را راه جوی عشق کردم که به زو راه جویی می ندانم
درون دل بسی خود را بجستم که به زین جست و جویی می ندانم
❈۶❈
به خون دل بشستم دست از جان که به زین شست و شویی می ندانم
بسی این راز نادانسته گفتم که به زین گفت و گویی می ندانم
❈۷❈
چو کردم جوی چشمان همچو عطار که به زین آب جویی می ندانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها